هژیر مشیروزیری – سینما شبکه: جنبش و انقلاب مشروطه ایران بدون شک یکی از پر رنگترین فصول تاریخ معاصر و یکی از نقاط عطف تحول خواهی روزگار ماست. جنبشی که سرمنشاء بسیاری از تغییرات و تحولات یک قرن اخیر در ایران به شمار میرود. فراوان هستند کتابها و مقالهها و فیلمها و سریالهایی که به این واقعه مهم تاریخی پرداختهاند. از علل و عوامل پیدایش آن گرفته تا عاقبت و فرجامش.
مشروطیت در ایران با نامهای زیادی گره خورده است. نامهایی که بواسطه این اتفاق، ماندگار و جاودان شدهاند. چه مبارزان و طرفداران و پیروانش و چه مخالفان و بدخواهان و دشمنانش. چه آنها که برای ایجاد و استقرارش دست به تفنگ بردند و جانفشانی کردند و چه آنها که برای برکندنش دست به توپ بردند و قلع و قمع کردند. نامهایی چون ستارخان، باقرخان، محمدولیخان تنکابنی، کلنل لیاخوف روسی، شخص محمدعلیشاه قاجار و بسیاری دیگر از رجال و سرشناسان پر آوازه ایران در آن روزگار، نامشان تا همیشه تاریخ با ماجرای مشروطه گره خورده است. از جمله این نامهای آشنا، کربلایی علی، کاسب بازاری تبریز معروف به “علی مُسیو” است که برای اهالی آذربایجان نامی شناخته شده و آشناست.
مسعود میر به تهیه کنندگی محمدرضا فرطوسی و به همت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دست به ساخت مستندی تاریخی با نام این شخصیت مبارز زده و نگاهی انداخته است به دوران مبارزات مشروطه در آذربایجان و تبریز. مستند «علی مُسیو» دارای پشتوانه مطالعاتی قابل قبولی است. فیلمساز برای ساخت این اثر تقریبا اکثر منابع موجود در مورد تاریخ مشروطه ایران و موضوعات مرتبط با آن را مورد توجه و بررسی قرار داده است. فیلم نگاهی دارد به علل پیدایش جنبش مشروطه و ریشههای آن. در عین حال به معرفی شخصیت محوری خود، کربلایی علی و نقش او در پیشبرد جنبش و مبارزات مردم تبریز میپردازد.
عکسهای قدیمی دوران مبارزات مشروطه در آذربایجان آن روزگار بخش مهمی از مستند مسعود میر را به خود اختصاص داده است. عکسهایی بعضا جذاب و کمتر دیده شده در ترکیب با برخی از تصاویر روزگار امروز. فیلم به عاقبت بازماندگان علی مُسیو نیز میپردازد و بخش پایانی فیلم به سرنوشت فرزندان او اختصاص پیدا کرده است. در عین حال مستند “علی مُسیو” را از زوایای دیگری نیز میتوان مورد نقد و بررسی قرار داد.
تکیه بیش از حد فیلمساز به استفاده از روایت و گفتار متن و پرهیز از مصاحبه و گفتگو را شاید بتوان از نقاط ضعف این فیلم به شمار آورد. فیلم با نمایی از حسین آقا، نتیجه علی مُسیو که بر سر مزار پدر بزرگ خود در حال قرائت فاتحه است شروع میشود و با نمای دیگری از او که در زیر متن در حال سخن گفتن از خاندان خود است به پایان میرسد، اما دریغ از یک گفتگو با این تنها بازمانده خانواده. فیلم همچنان بر روی تصویر او گفتار متن خود را ادامه میدهد. در فیلم خبری از نظرات و صحبتهای مردم شهر، قدیمیها، همسایهها، مورخان یا ریش سفیدها، که احیانا نقل و خاطرهای از آن روزگار شنیده و یا خوانده باشند، نیست.
فیلم از یک سو نام این شخصیت تاریخی را یدک میکشد که آن را در رده یک پرتره قرار میدهد. از سوی دیگر بخش عمدهای از فیلم به بازخوانی تاریخچه مبارزات مشروطه در تبریز و حتی تهران اختصاص دارد که چندان با پرتره بودن آن سازگار نیست. نقش و تاثیر احتمالی که بازماندگان او در اتفاقات و تحولات بعدی ایران از جمله دوران پس از استقرار مشروطه، پایان سلسله قاجار و ظهور پهلوی، دوران مدرنیته در ایران و یا داستان ملی شدن صنعت نفت داشته و یا نداشتهاند چندان مورد واکاوی قرار نگرفته است.
در عین حال همزاد پنداری فیلمساز با عکاسباشی روزگار مشروطه تبریز از لطافت خاصی برخوردار است. او به عکسهای به جا مانده از آن روزگار به گونهای دیگر مینگرد. فیلمساز در گپ و گفتی فرضی با عکاسباشی دوست دارد حال و هوای آن لحظهای که یک تصویر ثبت شده است را کشف نماید. اینکه در آن لحظه خاص، فارغ از آن ژستها و اطوارهای مرسوم زمان برای عکاسی، آنها که لحظهای و آنی از زندگی خود را در آن قاب جاودان کردند به چه میاندیشیدند و چه احوالی داشتند؟ عکاس باشی چطور؟ او به چه میاندیشیده و به چه احوالی بوده است؟ و کدام پیام و کلام را در زیرمتن آن عکسها برای آیندگان ثبت کرده است؟