هژیر مشیروزیری – سینما شبکه: تصویر و آهنگ گوگوش، آنهم در ابتدای فیلمی که قرار است اتفاقاتی سیاسی، تاریخی و نظامی را مورد بررسی قرار دهد، شروعی غیر منتظره است. این انتخاب اما چندان هم بیحکمت نیست. آنچه فیلم به آن میپردازد نیز از عکس همین خواننده شروع شده بود. محمد بلوری، روزنامهنگار پیشکسوت و قدیمی، با چاپ اتفاقی یک عکس از کنسرت او در روزنامه کیهان سال ۵۴، ناخواسته باعث علنی شدن ماجرای حضور محرمانه نظامی ایران در جنگ ظفار میشود.
در سالهای ۵۲ تا ۵۴ ایران درگیر نبردی خارج از خانه در منطقه ظفار بود تا شورشیان و انقلابیون منتسب به شوروی را سرکوب کند و پایههای قدرت سلطان قابوس تازه بر تخت نشسته را تثبیت و محکم نماید. ظفار جنوبیترین بخش کشور عمان و در همسایگی یمن است. جنگی که بی سر و صدا و محرمانه در جریان بود و در سلسله مراتب نظامی، برای مخفی نگه داشتنش از آن به “عملیات دماوند” تعبیر میشد و تا زمان انتشار آن گزارش در روزنامه کیهان آن روزگار، افکار عمومی اساسا در جریان آن نبودند.
مستند «عملیات دماوند»، ساخته احسان مشکور و به تهیه کنندگی محمد فریدونی، فیلمی به نسبت خوش ساخت است که به بازخوانی پرونده این رویداد تاریخی/نظامی میپردازد و در شانزدهمین جشنواره فیلم مستند ایران، سینما حقیقت، به نمایش در آمده است.
مستند احسان مشکور، به جز فیلم سینمایی اکران نشده «تپه ۳۰۳»، شاید جدیترین اثری است که پرونده این واقعه را تا حدودی مورد بررسی و موشکافی قرار میدهد. دیدن تصاویری کمتر دیده شده از نیروهای نظامی و تجهیزات ایران در آن روزگار و مصاحبه با کسانی که خود از بازماندگان آن ماجرا هستند، ترکیبی جذاب را به نمایش میگذارد.
فیلم سینمایی «تپه ۳۰۳» ساخته امان منطقی در همان ایام و به سفارش مقامات، قرار بود بازسازی این جنگ و بیان کننده روایت رسمی حاکمیت وقت در مورد آن باشد. فیلمی که بنا به گفتهها یکی از بزرگترین فیلمهای جنگی و نظامی تاریخ ایران بوده است و لشکری از ستارگان سینمای آن روزگار در آن به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم اما هرگز پروانه نمایش نیافت و به خاطرات پیوست.
مستند «عملیات دماوند» علاوه بر آنکه در حال روایت یک داستان است، در عین حال حاوی ظرایفی است که میبایست از لابلای تصاویر آن استخراج گردد. نشان دادن تضاد و تعارض شدید و همیشگی بین موضوعات نظامی و مقوله خبر رسانی یکی از همین دقایق است. یک سمت معادله نگاه فرماندهان، سیاستمداران و راویان رسمی است که بر اساس جنس وظایف و مسئولیتهایشان اساسا یا علاقهای به بازگو کردن اصل موضوع، میزان تلفات واقعی و جرئیات را ندارند و یا تا حد امکان سر بسته و کلان سخن میگویند. سوی دیگر معادله اما رسانهها، منتقدان و اصحاب خبر رسانی هستند که به دنبال کشف حقیقت و یافتن ناگفتهها و ناشنیدهها هستند.
نکته دیگر به نمایش گذاشتن تقابل و جدال میان راویان، تحلیلگران و مفسران بر سر ارزشگذاری این واقعه است که شاید یکی از نقاط قوت این فیلم مستند باشد. مستندساز در تدوینی جذاب و با کنار هم قرار دادن تحلیلها و تفسیرهای متضاد راویان قصه، نقش تاثیرگذار نظرات و دیدگاههای شخصی افراد در القای تصاویر مثبت یا منفی از یک مساله را به خوبی به نمایش میگذارد. او در حقیقت در پایان بندی خود، از فقدان یک نگاه تحلیلی منطبق با منافع ملی و نه صرفا حب و بغضهای شخصی، در تفسیر این ماجرا و موضوعات مشابه میگوید و این نقطه عطف فیلم است.